این یک چت سینمایی است!
اخبار / دوره 13 / این یک چت سینمایی است!
همه چیز با یک دعوت ساده آغاز شد. دعوت به گفتگو درباره «فیلم 100» آن هم از فیلمنامهنویس و کارگردانی که سالهاست با جریان سینمای کوتاه عجین است.
هادی مقدمدوست برای همه آنها که از نزدیک با او معاشرت داشتهاند، یک ویژگی بارز دارد و آن اینکه مدام بهدنبال پیدا کردن زاویههای جدید برای نگاه کردن به موقعیتها و موضوعات بهظاهر کلیشهای و تکراری است. شاید به همین دلیل هم وقتی دعوت کردیم گفتگویی با «صدبرگ» بهعنوان نشریه روزانه جشنواره فیلم 100 داشته باشد، ایدهای متفاوت پیش روی ما گذاشت و خواست بهجای روال مرسوم، در یک «چت» در دنیای مجازی با هم به گفتگو بپردازیم. ما هم استقبال کردیم. حاصلش حالا پیش روی شماست؛ با همان طعم و مزه متفاوت که نخواستیم با ویراستاری جملات و سبک نگارشی مقدمدوست، به آن آسیبی وارد شود.
* الان در حال استفاده از چت در فضای مجازی برای ارتباط و گفتگوییم. بهعنوان یه سینماگر فکر میکنین این ابزارهای جدید ارتباطی، چه تأثیری بر ابزار سینما داشتند؟
-منظورتون از «ابزارهای سینما» رو یه قدری بیشتر برام باز کنید؛ شاید گمون کنید شوخی میکنم، اما الان و در این لحظه تلقی خود من از عبارت «ابزارهای سینما» همون وسایل فیلمبرداریه! بعد دارم هی از خودم سوال میکنم واقعاً ارتباط ابزارهای جدید ارتباطی، با وسایل فیلمبرداری چی میتونه باشه؟
* منظورم سینما بهعنوان یه ابزاره، نه ابزارهای سینما. فرهنگ حاکم بر رسانههای جدید، در فرهنگ استفاده از سینما تأثیری داشته؟
-میتونه تاثیر بذاره اما نمیتونم راحت بگم تاکنون چقدر تاثیر گذاشته. رسانههای جدید بستر بروز خلق و خوهای ارتباطی جدیده. مثل عمیق نبودن گفتگوها در مکالمات داخل پیامرسانها. یا مثلاً احتمال کژتابی زیاد و نارسایی معنا در همین مکالمات. یا حتی رسانههای دیگری که ظاهراً رسانه نیستند اما کار رسانهای هم انجام میدهند، مثل گیم و شبکههای اجتماعی داخل گیمها. یا اصلا اخلاقیاتی که در شبکههای اشتراکگذاری عکس و فیلم و صدا وجود دارد، یا امکان نظر دادن در لحظه، یا حتی برنامههای مورد استفاده در جلسات آنلاین که آدمها در کنار هم نیستند اما برای فهماندن منظور خود دست به خلق ایدههای تازه و حتی سینمایی میزنند یا گفتگوی تصویری آنلاین دو نفره یا چند نفره. تمام اینها باعث خلق رفتارهایی در کاربران میشود که میتوان آن را یک رویکرد در تغییر سلیقه مخاطب دانست. مثال معروفش همان سرعت است که خیلی بحث درباره آن با جمله «مخاطب به دلیل سرعتی که در فضای مجازی تجربه میکند، دیگه حوصله سرعتهای پایینتر را نداره» معروف است. خب همین گزارهها ملاک میشود برای نوع رفتار، هم در تولید سینما و هم در توقعات ما از سینما و حتی در دیگر گونههای هنری. یعنی علاوهبر انواع سلیقه و پسند، فیلمهایی تولید و یا پسندیده میشوند که اخلاق گیم، بازی و یا همان «کمعمق بودن» را دارند. این ابزار قبل از سینما روی خلق و خو و عادات افراد تاثیر گذاشته و هر چیزی که عادات آدمها را شکل و یا تغییر دهد هم روی تولید هنری و هم روی پسند اثر هنری تاثیر میگذارد. گاهی این ابزار آنقدر خودشان را بهعنوان نوینترین پدیدههای عالم جا میزند که اگر کسی به آنها اعتنایی نداشته باشد، حتی ممکن است برچسب کهنه و از مد افتاده و اصطلاحا غیر به روز بخورد!
* به جای خوبی رسیدیم. با توجه به تأثیری که اشاره کردید این ابزارهای جدید بر خلق و خوی افراد گذاشته است، میتوان به این نتیجه رسید که در دوران ویژهای برای توجه به فیلمهای کوتاه بهویژه از جنس فیلمهای 100 ثانیهای قرار داریم؟ واقعا این قالبهای فیلمسازی امروز کارکرد بیشتری پیدا کرده است؟
-اندازههای کوتاه یا کوتاهکوتاه از نظر بلندی زمان در یک ابزار رسانهای، اصلا مربوط به همین ابزارهای ارتباطی جدید میشوند (به غیر از تیزرهای تبلیغاتی و آنونسهای فیلم که پدیدههایی قدیمیتر محسوب میشوند). مثلاً فرض کنید گیف، کپشنهای متحرک، استوریهای کوتاه و متحرک، ویدیوکامنت، موشن گرافیک و یا اینفوموشنها و امثال این ابزار رسانهای همه کوتاه و حتی از کوتاه هم کوتاهتر هستند. فیلم 100 ثانیهای هم به لحاظ کوتاهی به اندازه زیادی در اطراف این پدیدهها و یا اصلا خود این پدیدههای رسانهایست.
* هادی مقدمدوست در چه شرایطی برای ساخت یک فیلم 100 ثانیهای وسوسه میشود؟
-با پیدا کردن یک لحن جالب، یا داستان و یا شخصیت جالب، یا مضمون ممتاز، یا فرم جالب و تازه که باعث تاثیر جالبی شود و فقط یک شکل مجرد نباشد. همه اینها که گفتم شبیه همان چیزهای وسوسهکننده است که باعث میشود که آدم قصد یک فیلم بلند را بکند، اما آنچه میان همه اینها وسوسهکنندهتر است، فرم جالب و تاثیرساز است. از قصد تاکید مجدد دارم روی تاثیرسازی فرم یافتهشده تا یادم بماند فرم و شکل خالی، ابدا وسوسهکننده نیست و حتی مزاحم و متظاهرانه هم هست.
* تأکیدتان بر فرم قابل درک است. اما ناگزیرم سوالم را تکرار کنم چون طبیعی است که «جالب بودن» برای همه ملاک است، میخواهم بدانم چه چیزهایی برای هادی مقدمدوست «جالب» است؟
برای تعریف کردن آنچه از نظر بنده جالب است دو تا تعبیر هممعنا به کار میبرم، اولی؛ «تازه و آشنا» و دومی؛ «بکر و عام». هر چیزی که هم تازه و بکر باشد و هم در عین حال آشنا و قابل تصدیق و معروف برای عامه مخاطبین، برای بنده جالب است. البته مواجهه متفاوت با هر چیزی که حتی ممکن است کلیشه هم شده باشد، باز جالب است. کلا تازگی یک رکن مهم برای جالب بودن است.
*و سوال پایانی؛ جذابترین ایدهای که تاکنون در یک فیلم 100 ثانیهای دیدهاید و شما را به ذوق آورده، چه بوده است؟ کدام ویژگیاش برایتان جذابتر بود؟
-چیزی که تقریباً یادم هست این است؛ فیلمی که از رابطه نقوش ظروف و بشقابهای در حال غوطهور شدن در یک سینک پر از آب ظرفشویی، یک داستان ساخته بود. قشنگ شروع، میان و پایان جذاب داشت. فیلم را خیلی سال پیش دیدم و جزییات داستانیاش را به خاطر ندارم، اما قصه در طول زمان پر شدن سینک ظرفشویی و غوطهوری کامل ظروف در آب کفدار ظرفشویی رخ میداد.