كریمی: همه فیلم های 100 ثانیه ای مینیمال نیستند

كریمی: همه فیلم های 100 ثانیه ای مینیمال نیستند

2014-01-06

 درنشست تخصصی مینیمالیسم در سینما كه با حضور هنرمندان سینما در حوزه هنری برگزار شد؛ هنرمندان در مورد مباحث ساختار مینیمالیستی، ضرورت امروز سینمای ایران و نقش فیلم های 100 ثانیه در گسترش سینمای مینیمالیستی به گفتگو نشستند.

 به گزارش ستاد خبری نهمین جشنواره بین المللی فیلم 100؛ محمد هادی كریمی كارگردان سینما كه در نشست تخصصی مینیمالیسم در حوزه هنری شركت كرده بود در پاسخ به این پرسش كه ساختار مینیمالیستی از چه مقطع زمانی در ادبیات و سینما شكل جدی به خود گرفت است گفت: شروع تاثیر گذاری ادبیات مینیمالیستی به یكصد سال قبل و آثارادگارآلن پو برمی گردد. ساختار مینیمالیستی ساختاری ضد پیام دارد.انسانی كه وارد قرن بیستم می شد و از مدرنیته و دنیای مدرن پیشی می گرفت چنین رویكردی را دنبال كرد. مدرنیزیم با ابزاری مدرن شكل می گیرد و مدرنیته یعنی فضای كه از این از ابزار و روابط مدرن به وجود می آید. در مدرنیته شاید خوب و بد مطلق نداشته باشیم. مدرنیته با خودش دنیای نسبی گرایی را به همراه می آورد و از منظر دیگر مدرنیته مفهوم فلسفی دارد. مدرنیزیم ازمفهومی اجتماعی برخورداراست. بشری كه از قرن بیستم وارد قرن جدید شده است باید در فضای مدرن با ابزارهای مدرن با توسل به ادبیاتی كه در آن باید ونباید وبیانه  وجود دارد به كارش بپردازد .هرهنری در گذشته به دنبال انتقال مفهومی بوده است و برای مردمی كه ازنگاه ایدئولوژی در ساختار داستان و رمان، بیانیه ومانفیست خسته شده اند راهكارهایی به وجود می آورد. مورد دیگر كه در شكل گیری مینیمالیسم اثر گذار بوده است توجه مخاطب به خصوص از نوع روشنفكریش به گزیده گویی و كم حجم بودن مطالب و نوشته ها است و برای این آدمها كه فرصت محدودی برای مطالعه در اختیار دارند این نوع ادبیات مناسب است.

قلم مطول نویسندگان برای مخاطب جذابیتی ندارد

این فیلم نامه نویس در ادامه با اشاره به اینكه هضم داستان هایی از جنس آثار شكسپیر برای مخاطب امروز چندان آسان نیست گفت: باید برای مخاطبان ساده نویسی و خلاصه نویسی انجام بشود. بنابراین دیگر قلم سحر انگیز، توصیفی و مطول نویسندگان برای اغلب مخاطبان جذابیتی ندارد. مخاطب از خواندن پیام های فلسفی در آثار نویسندگان خسته شده است. مخاطب امروزی علاقه دارد همپای نویسنده در خلق اثر مشاركت كند و این نظریه به وجود می آید كه این مخاطب می تواند در پس اثرهنری معانی گوناگونی را استنتاج كند كه شاید نویسنده درهنگام خلق اثرش به فكر آنها نبوده است. در سینما هم برای دوری از مطول گویی تكنیك هایی مثل جامپ كات مورد استفاده فیلمسازان قرار گرفت. به نوعی عصیان آرام از جنس دنیای مدرن در ادبیات، سینما و سایر هنرها در باره استفاده از عناصر مینیمالیستی به وجود آمد . كسانیكه ادبیات مینی مال را به وجود آوردند خودشان همان مخاطبان عصیانگری هستند كه از ادبیات كلاسیك و توصیفی خسته شده اند. انسان هزاره سوم ابزارهایی در اختیار دارد كه به اشكال مختلف مینیمالیسم را با سایرین می تواند به اشتراك بگذارد . كافی است یك نفر صفحه وبلاگ داشته باشد و در مترو و تاكسی با تبلت خودش داستان و یا ایده ای را بنویسد و سریع آن را از طریق وبلاگش به دیگران انتقال بدهد و از این طریق نویسنده سانسور را دور می زند وهزینه ای هم بابت چاپ نوشته اش پرداخت نمی كند و نوشته اش حتی می تواند در دورترین نقاط جهان هم مخاطب داشته باشد و این شیوه جزو مقتضیات زندگی مدرن شده است.

سینمای مینیمال سینمای ضد قصه نیست

این كارگردان سینما همچنین بابیان اینكه مینی مالیسم منافاتی با قصه گویی نیست اضافه كرد: سینمای مینی مال سینمای ضد قصه نیست .درجستجوی زمان از دست رفته نوشته مارسل پروست نمونه بارز رمان مدرن است ، داستانی مطول و پرازجزئیات. مینی مال یعنی حذف زوائد و اضافات، یعنی بدیهیات را نگفتن و پرهیز از داوری كردن .درساختارمینی مال باید چیزی گفته شود كه دردنیای نسبی گرای مدرن هر كسی نسبتی با این اثر برقرار كند . دنیایی كه خبری از قهرمان و ضدقهرمان و درگیری بین آنها نیست. كهن الگوهای روایتی از یونان باستان تا به امروز در این ساختار جایی ندارند. پیام ساختار مینی مالیستی بدون پیام بودن و عدم قضاوت كردنش است. قصه گفتن با ساختار مینیمالیستی منافاتی ندارد و برخی از مواقع در قصه گویی دچار مطول گویی می شویم و مدام مسئله ای را تكرار می كنیم .برخی از اوقات نویسنده اسیر نكات جذاب در ذهنش می شود و مدام آن را تكرار می كند . از طرفی برخی از اوقات هم دچار ایجاز مخل می شویم .مینیمالیسم شاید حد واسطی باشد میان اطناب و ایجاز مخل. مینی مالیسم می تواند قصه گویی را روان تر انجام بدهد و به پسند مخاطب نزدیك تر است. هر اثر مینی مال مخاطبان خاص خودش را دارد .مخاطبان آثار مینی مال مخاطبینی هستند كه با دنیای مدرن ارتباط بیشتری برقراركرده اند ومخاطب ساده اندیش نمی تواند ارتباط درستی با این نوع فضاها ایجاد كند. درفیلم مینی مال كارگردان پرازایده های مینی مالیستی  در حین اجرا و ساخت است .برخی از تهیه كنندگان موقعی كه لفظ مینی مال را می شوند از آن استقبال می كنند. زیرا تصور می كنند یك سری از مسائل كه در سایر فیلم ها استفاده می شود جایی ندارد و خرج وهزینه تولید كم می شود . مینی مالیست به معانی ساده برگزار كردن نیست. كانسپت كارگردان باید مینی مال باشد  وحرف آخر را همان اول مطرح كند و در فیلمش مقطعی از زندگی شخصیتش را روایت كند. به طور مثال مخاطب باید بداند این شخصیت از زنش جدا شده و بیكار است و درخیابان مشغول قدم زدن است و اینكه مادرش اهل چه شهری است و چه عقایدی دارد مهم نیست. اگرسینماگران ما چنین ساختاری را اجرا كنند فیلم های ایرانی جذاب ترهم خواهد شد. 

نیاز نسل جوان به فیلم های مینیمالیسم

وی در خصوص تاثیر پذیر آثارش از عناصر مینیمالیسم با اشاره به اینكه ضرورت استفاده از عناصر مینیمالیسم را در كارهایم ندیدم تشریح كرد: ممكن است در ناخودآگاهام به این مسئله فكر كنم كه باید حشو و زوائد متن را كم كنم ویا به این فكر كنم كه زیاد گویی را كم كنم . البته این رویكردها را مینی مال نمی دانم. بلكه مرحله ای است كه حشو و زوائد كار كم می شود. در تمام فیلم هایم پیامی دارم و قضاوت می كنم و برخی از فیلم هایم كم رنگ و یا پر رنگ درون مایه معنوی  و المان مذهبی خاصی دارد و به نسبی گرایی اعتقادی ندارم. قائل نیستم چون زمانه تغییر پیدا كرده خوبی و یا بدی ها هم تغییر پیدا كرده و هنوز قهرمان و ضد قهرمان هایم برمبنای اخلاقیات رایج و عرف جامعه است. بنابراین فیلم ساز مینی مالیستی محسوب نمی شوم .در برخی از فیلم هایم توازنی بین ذهنیاتم، دوری از زیاده گویی و افراطی نپرداختن به ایجازدیده می شود. در فیلم برف روی شیروانی داغ خیلی از منتقدان عقیده دارند چنین اتفاقی رخ داده است . داستان مختصرومفید روایت شده است . نسل جوانی كه بیشتر از پرداختن به كتاب به فضای مجازی رویكرد دارد. این نسل به زودی نیاز جدی به فیلم های مینی مال هم در قالب وهم درمحتوا پیدا خواهد كرد . درخیلی از وبلاگ ها داستان هایی می خوانید كه شما را شگفت زده می كند وساختار مینی مالی دارند اما ازتعداد غلط های املایی متوجه می شوید نویسنده شناخت آنچنانی ندارند. دنیا به جایی رسیده كه نیازی نیست به عنوان نویسنده دوره های خاصی را تجربه كند و همه می توانند در یوتیوپ ساخته شان را بدون هزینه ای پخش كنند.

تمام فیلم های 100 ثانیه ای مینیمال نیستند

 كریمی در پاسخ به این سوال كه جشنواره فیلم های صد ثانیه ای چه میزان در گسترش سینمای مینیمالیستی نقش دارد پاسخ داد: جشنواره فیلم های صد ثانیه ای جشنواره خوبی است و نمی توان به طور دقیق بیان كرد كه چه تعداد از فیلم های صد ثانیه ای مینی مال است . یادم می آید در اولین دوره برگزاری جشنواره فیلم های صد ثانیه ای بزرگانی مثل عباس كیا رستمی حضور داشتند كه فیلمشان روح مینی مال واقعی داشت و مفاهیم مختلفی از این فیلم ها استباط می شد.

شكوفایی مینیمالیسم زیر تیغ ممیزی

كارگردان فیلم شهروند هزاره سوم  با اشاره به اینكه در سال های اخیر فیلم هایی با مصادیق مینی مال تولید شده اند گفت: اما خیلی از فیلم هایی كه با این رویكردها ساخته می شود برای پیدا كردن فرصتی برای اكران راه دشواری دارند. درسینمایی كه در آن ممیزی وجود دارد روح مینی مالیسم مجالی برای شكوفایی ندارد . زیرا مینی مالیست قضاوت های مختلفی را به همراه دارد و وجود ممیزی باعث می شود مجالی برای نمایش پیدا نكند . درسینمای حجیم ایران به لحاظ تولید  اكثرفیلم ها به هم شبیه به هم هستند. امیدوارم روح مینی مالیسم در سینمای ایران به وجود بیاید و به جایی نرسیم كه فیلم ها به جای اكران سر از یوتیوپ در بیاورند وساختار مینی مال در فیلم های زیر زمینی دیده شود . باید اقتضات كاررا بسنجیم و دایره فیلم سازی را برای ذائقه تمام مخاطبان فراهم كنیم .پیش بینی می كنم دایره تاثیر گذاری فیلم هایی كه به نمایش در نیامده اند از فیلم های در حال اكران بیشتر شود و این مسئله هشدار جدی به مسئولین سینمایی است.

سوپر استاری نداریم كه به صرف حضورش در فیلم مخاطب به سینما برود

وی با تاكید بر اینكه در ساختارمینی مال قهرمانی وجود ندارد تصریح كرد:  به تعبیری تقابل ضد قهرمان در برابر قهرمان وجود ندارد . در فیلم های مینی مال همه ذی حق هستند و در سینمای ایران همچنان  قهرمان و تقابلش با ضد قهرمان وجود دارد. اما قهرمان های فیلم های ایران چندان جذاب وقوی نیستند و سوپر استاری نداریم كه مخاطب به صرف حضورش  در فیلم به سینما برود. تنها درمقطعی جمشید هاشم پورچنین ویژگی داشت .