نرگس آبیار نویسنده و كارگردان سینما در خصوص تأثیر فیلم 100 بر فیلمسازان جوان گفت: فیلمسازان جوان با ساخت فیلم های كوتاه و صد ثانیه ای به پختگی می رسند تا در آینده فیلم های بلند و خوبی بسازند و از زیاده گویی پرهیز كنند.
درنشست تخصصی مینیمالیسم در سینما كه با حضور هنرمندان سینما در حوزه هنری برگزار شد؛ هنرمندان در مورد مباحث ساختار مینیمالیستی، ضرورت امروز سینمای ایران و نقش فیلم های 100 ثانیه در گسترش سینمای مینیمالیستی به گفتگو نشستند. به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری نرگس آبیار كارگردان سینما كه در نشست تخصصی مینیمالیسم درسینما حاضر شده بود بابیان اینكه مفهوم مینیمالیسم ریشه های اقتصادی دارد و شخص می تواند با استفاده از حداقل امكانات و پول به سراغ كاری مینی مال برود ادامه داد: با این حداقل ها بیشترین مفهوم به مخاطب منتقل می شود ومینی مالیستها اصطلاح معروفی داشتند كه كم هم زیاد است وقسمت اعظم متن و موضوع درست عین كوه یخ در لایه های زیرین پنهان می ماند. سردمدار چنین رویكردی چخوف است كه زوائد و حواشی متن را كم می كرد. در اثرمینی مال پایان قطعی وجود ندارد. البته داستان مینی مال با داستان كوتاه تفاوت دارد و خیلی ها از این مسئله غافل هستند . داستان های كارور ویژگی مینی مال دارند و با داستان كوتاه تفاوت دارند. در ساختارمینی مال فاجعه و یا اوج درام را نمی بینیم وفقط حسش به مخاطب منتقل می شود.
قهرمانان آثار سینمای مینیمالیسم آدم های تنها، شكست خورده وناموفقی هستند
آبیار با اشاره به توجه سینمای مینیمالیستی به سكوت اضافه كرد: كلام دردرجه دوم اهمیت قرار دارد. زبان درآثارمینی مال دقیق و صریح و واضح است وهركلمه ارزش خاص خودش را دارد. اكثر قهرمان های آثار مینی مال آدم های تنها ، شكست خورده وناموفقی هستند كه درگیر زندگی كسالت باری هستند
در سینمای مینیمالیسم جزئیات در درجه اول اهمیت است
وی در پاسخ به این پرسش كه به چه نحوی این امكان وجود دارد تا ازخلاصه گویی و داستان گویی در سینما استفاده بهینه انجام شود پاسخ داد: هنر مینی مال هنر ساده گویی است وازتكنیك های پیچیده داستان گویی دراین ساختار خبری نیست. در بسیاری از فیلم های مینی مال سازنده به سراغ استفاده از نا بازیگران می رود و در سینمای ایران عباس كیا رستمی وتا حدی سهراب شهید ثالث سردمدار چنین جریانی هستند. در فیلم های این كارگردان ها برشی از زندگی دیده می شود و جزئیات در درجه اول اهمیت مورد استفاده قرار می گیرد ومخاطب بادیدن این جزئیات ادامه ماجرا را درذهنش تاویل و تفسیر می كند. در این سینما بداهه گویی جایگاه پیدا می كند و مخاطب اصلیش هم مخاطب خاص است و سینماگر نمی تواند در این نوع سینما به سراغ شعار و فلسفه بافی برود وهمه ساختار فیلم اعم از موسیقی و صحنه باید ساده و موجز باشند.
فیلم های صد ثانیه ای شباهت های زیادی با فلش فیكشنها دارد
كارگردان فیلم سینمایی شیار 143 در خصوص تأثیر فیلم های صد ثانیه ای در رویكرد فیلم سازان جوان درحوزه استفاده از ایجاز گویی گفت: مینی مال به نوعی مروج ایجاز گویی است و ساختار مینی مال در نوشتن رمان و ساخت یك سریال بسیار تعیین كننده است .ایجازگویی از این جهت مهم است كه فیلمساز را پخته می كند و تلاش می كند در یك مدت كوتاه حرفش را مطرح كند . فیلم های صد ثانیه ای شباهت های زیادی با فلش فیكشنها دارد. در فلش فیكشنها پیام وجود دارد و گاها نگاه فلسفی هم دیده می شود. در داستان فلش فیكشن نویسنده تلاش می كند در كمترین زمان بیشترین حرف را مطرح كند كه در فیلم های صد ثانیه ای هم چنین اتفاقی می افتد. فیلمسازان جوان با ساخت فیلم های كوتاه و صد ثانیه ای به پختگی می رسند تا در آینده فیلم های بلندبسازند و از زیاده گویی پرهیز كنند.
اشیاء از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیك‌ترند» لزوما مینیمالیسم نیست
این كارگردان درباره ساختار فیلم اخیر خود «اشیاء از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیك‌ترند» و تاثیر آن از سینمای مینیمالیسم گفت: لزوما نگاهم این نبود كه یك فیلم مینی مالیستی بسازم . درفضای داستان هایم دوست ندارم درباره آدمها قضاوتی انجام بدهم. علاقه دارم زوائد حذف بشود و اصل مطلب درعین واقع گرایی مطرح شود. دررنگ آمیزی شخصیتی هم به رنگ آمیزی خاكستری اعتقاد دارم كه وجوهات كامل انسانی دارد.
آبیار تكنولوژی دیجیتال را در ساخت فیلم های مینی مال بسیارموثر خواند و تصریح كرد: جوان فیلمساز بدون داشتن مجوز با یك دوربین دیجیتالی به راحتی یك فیلم با هزینه اندكی می سازد. «بی خود و بی جهت» و «اسب حیوان نجیبی است» ساخته های رضا كاهانی و «یه حبه قند» و «به همین سادگی» ساخته های رضا میر كریمی و فیلم های «جیم جارموش» از قبیل «مرده مرده» و فیلم های «روبرو برسون» مصداق های خوبی برای سینمای مینی مال هستند
